« متن موزیک Castle On The Hill »

When I was six years old I broke my leg

وقتی من شیش ساله بودم پام رو شکستم

I was running from my brother and his friends

من داشتم از داداشم و دوستان او فرار می‌‌کردم

And tasted the sweet perfume of the mountain grass I rolled down

و وقتی که به پایین غلط می‌‌خوردم، بوی شیرین علف کوهی رو حس کردم

I was younger then, take me back to when

من جوانتر بودم، مرا به زمانی که

i Found my heart and broke it here

اینجا قلبم رو پیدا کردم و شکستم ببر

Made friends and lost them through the years

در این سال‌‌ها دوستانی پیدا کردم و از دستشون دادم

And I’ve not seen the roaring fields in so long, I know I’ve grown

و تا به حال مزرعه‌‌‌های خروشان رو ندیده بودم، می‌‌دونم که بزرگ شده ام

But I can’t wait to go home

اما نمی‌‌‌تونم برای رسیدن به خانه منتظر باشم

I’m on my way

من در راهم هستم

Driving at 90 down those country lanes

با سرعت 90 تا در امتداد حومه حرکت می‌‌کنم

Singing to

آواز می‌‌خونم

And I miss the way you make me feel, and it’s real

و من برای راهی که تو باعث احساسش شدی تنگ شده، و اون واقعیه

We watched the sunset over the castle on the hill

ما غروب خورشید رو بالای قلعه روی تپه نظاره می‌‌کردیم

Running from the law through the backfields

از تپه پایین دست به سمت دشت‌‌‌های پشتی می‌‌دویدم

I don’t reckon that I did it right

من گمان نمی‌‌‌کنم که درست انجامش داده باشم

But I was younger then, take me back to when

اما اونوقت من جوانتر بودم، مرا به زمانی که

We found weekend jobs, when we got paid

شغل‌‌‌های آخر هفته پیدا کردیم وقتی بهمون پول دادن

We’d buy cheap spirits and drink them straight

ما نوشیدنی‌‌‌های ارون می‌‌خریدیم و‌‌ یک راست سر می‌‌کشیدیم

Me and my friends have not thrown up in so long, oh how we’ve grown

من و دوستانم آنچنان تغییر نکرده ایم اوه چطور بزرگ شده ایم

But I can’t wait to go home

اما نمی‌تونم که برای رفتن به خانه منتظر باشم

I’m on my way

من در راهم هستم

Driving at 90 down those country lanes

با سرعت 90 تا در امتداد حومه حرکت می‌‌کنم

Singing to

آواز می‌‌خونم

And I miss the way you make me feel, and it’s real

و من برای راهی که تو باعث احساسش شدی تنگ شده، و اون واقعیه

We watched the sunset over the castle on the hill

ما غروب خورشید رو بالای قلعه روی تپه نظاره می‌‌کردیم

Over the castle on the hill

در بالای قلعه روی تپه

Over the castle on the hill

در بالای قلعه روی تپه

One friend left to sell clothes

در بالای قلعه روی تپه

One works down by the coast

یکی کنار ساحل کار می‌‌کند

One had two kids but lives alone

یکی دو کودک دارد اما تنها زندگی می‌‌کند

One’s brother overdosed

برادر یکی اوردوز کرده است

One’s just barely getting by

یکی به سختی زندگی رو سری می‌‌کند

But these people raised me

اما این مردم من رو بزرگ کردند

And I can’t wait to go home

و نمی‌‌‌تونم که برای رفتن به خانه منتظر باشم

And I’m on my way, I still remember

و من در راهم هستم، هنوز به یاد دارم

These old country lanes

این مسیر‌های حومه قدیمی

When we did not know the answers

وقتی که جواب‌‌ها رو ندانستیم

And I miss the way you make me feel, it’s real

و من دلم برای طوری که تو باعث احساسش می‌‌شدم تنگ شده است

We watched the sunset over the castle on the hill

ما غروب خورشید رو بالای قلعه روی تپه نظاره می‌‌کردیم

Over the castle on the hill

در بالای قلعه روی تپه

Over the castle on the hill

در بالای قلعه روی تپه

تهیه و ترجمه شده توسط اینفاموزیک